دروغ های شاخدار یک وکیل خواب آلود پارلمان
اسدالله جعفری اسدالله جعفری

 

 

بنام خدا

 

قانون احوال شخصیه اهل تشیع افغانستان

                             و

دروغ های شاخدار یک وکیل خواب آلود پارلمان

احوال شحصیه اهل تشیع افغانستان ماجرای بسیار شکفت انگیزی پیدانموده وبدل به یک مسابقه سیاسی ودینی شده است واین ماجرا زمانی به اوج خود رسید که این قانون بی زبان در آستانه تصویب قرار گرفت وقرار بود که درپارلمان مطرح شود وبه تصویب برسد.اما براساس لجبازی جناب آقای وزیر عدلیه که باید از طریق وزارت عدلیه در هیئت وزیران مطرح شود وازطریق دولت بعنوان یک لایحه به پارلمان فرستاده شود واز طرف دیگر آقای آیت الله محسنی اسرارداشت که این قانون بدون این سیر دوری وازدست رفتن فرصت به پارلمان برده شود وبه تصویب برسد.

بنابر این این قانون مدت دوسال دردست وزارت عدلیه ونهاد های ذی دخیل معطل ماند تا این که روز ...در پارلمان به تصویب رسید.

اما در همین ایام بود که سایت کانون با یک نماینده پارلمان افغانستان مصاحبه اختصاصی انجام داد وایشان تدوین این قانون را به وزارت عدلیه نسبت داد وبه آقای محسنی نسبت های ناروایی را نسبت داده است مثل این که این نماینده محترم پارلمان خواب آلود بوده واگر نه چنین دروغ های شاخداری را برزبان نمی آورد تا هم به یک عالم مؤمن نسبت های خلاف واقع داده باشدوهم قلب تاریخ کرده ودست رنج علمی فرزندان هزاره را به وزارت عدلیه تقدیم کرده است.

من برای این که این دروغ های شاخدار را روکرده باشم ونسل امروز وفردای وطن بدانند که چه کسی وکسانی این قانون را تدوین کرده اند؛ اصل ماجرای تدوین قانون احوال شخصیه را با ذکر نام افرادی که این قانون را تدوین نموده اند تقدیم خوانندگان عزیز می کنم تا رسواگردد هران که در او غش باشد.

امید آن دارم که این نوشته سندی باشد برای این که  جاهلان ونادانان ناخواسته ویا عمدا ومعاندانه این کارعلمی فرزندان راستین وطن وافتخارات هزاره را دودستی تقدیم دیگران نکنند واین رستاخیز علمی طلاب عزیز مشهد را ناجوانمردانه مصادره ننماید واگر این مردان علم را نمی نوازد لااقل این قدر وجدان اخلاقی داشته باشند کاربزرگ ایشان کوچک نشمارند وخدای ناکرده آن را دوزدی نکنند  .

از آنجای که در این نوشته راجع به آیت الله محسنی ونقش ایشان در تدوین این قانون سخن رفته است ،لازم می دانم که در ابتدا نظر شخصی خودرا راجع به آقای محسنی بسیار روشن وشفاف بیان کنم تا خواننده عزیز خود قضاوت کنند که من غلام حلقه بگوش آیت الله محسنی،دشمن معاند وجحود ایشان ویا یک منتقد بی طرف هستم ودر بیان حقیقت جزروشن شدن حقیقت هدف دیگرندارم وخداراشکر که نه دشمن جحود حق هستم ونه گوش به فرمان بی منطق وچشم وگوش بسته شخصیت ها ونه دندان طمع سیاست دارم ونه چشم به جیب سیاسیون وارباب قدرت که نوکر مردم خود ومنت دار فرزندان صادق هزاره وشیعه امام صادق ورهرو شهید اقالیم قبله شهید مزاری هستم.  

نظر شخصی من درباره آیت الله  محسنی:

1 – من از منتقدان بسیار جدی وبی غل وغش آقای محسنی بوده ام وهستم واین چیزی نیست که من آن را پنهان کرده باشم ویا پنهان کنم  نه بلکه این نقد جدی رفتار های سیاسی وموضع گیری های اجتماعی آقای محسنی رابسیار روشن وشفاف گفته ونوشته ام که این نوشته های من در پایگاه های اینترنتی موجود اند وکاری نیست که نقد درسایه باشد ونزدیکان آیت الله محسنی از آن بی خبر باشند ولا اقل بهترین دوست من وصادق ترین شاگرد آقای محسنی آیت الله شیخ علی توسلی(که اکنون از مدرسان مدرسه خاتم النبیین وازمشاوران ایشان در امور مدرسه است)این موضع روشن وشفاف وبی غل وغش من را می داند .با این که ایشان از رهبر وپیشوای شهیدان ما شهید مزاری هرگز انتقاد جدی وخدای ناکرده توهین آمیز نکرده اند اما من این نقد های جدی خود را با ایشان نیز می گفتم وبه قول معروف با هم رهبر جنگی می کردیم البته بنده هم هیچ گاه به آیت الله محسنی توهین نکرده ام ونخواهم کرد نقد آری وباید اما توهین وتهمت نه وهرگزنه .

2 – آیت الله محسنی،شخصیت چند لایه است وهمین چند لایه بودن شخصیت ایشان هست که هرکسی از ظن خود یار واغیار او می شوند .چنان که برخی ازجریانات از خانواده شیعه افغانستان او راراستین ترین نماینده عام امام زمان می دانند وبخشی دیگر از همین خانواده او رایک وهابی در لباس شیعه می نامند ودرمقابل می بینیم که وهابیت از برخی تألیفات آیت الله محسنی استقبال می کند.

به هرحال آقای محسنی یک شخصیت چند لایه است ونمی توان به سادگی وبسیار شتاب زده در باره ایشان سخن گفت.

3 – واقعیت های موجود وتجربه شده این را نشان می دهند (یا لااقل من این گونه فهمیدم وفکر می کنم )که موضع گیری های سیاسی واجتماعی ایشان تاهنوز به نفع جامعه هزاره نبوده وموضع گیری بسیار تأسف بار وغیر انتظار آیت الله محسنی در برابر شهید اقالیم قبله شهید مزاری نه توجیه عقلانی داشت ونه ضرورت شرعی احساس می شد .

آن موضع گیری بسیار شتاب زده وحیرت آور برای خانواده شیعه وهزاره تبعات بسیار ویرانگر در پی داشت وآن موضع گیری بسیاربسیارغیرمنتظره ایشان هم به طرد شدن ایشان از جامعه هزاره انجامید وهم منشاء آبشخور نفاق وشقاق در بین این خانواده به استضفاف کشیده شده شد. واگر آیت الله محسنی بجای که حکم ارتداد شهید مزاری را از طریق رادیو بی بی سی اعلام کند ، راه گفت وگو ومذاکره با شهید مزاری را در پیش می گرفت وآیات عظام وشخصیت های جهادی را واسطه این گفت وگو قرار می داد یقینا خانواده شیعه امروز تاریخ دیگر وجایگاه اجتماعی دیگر می داشتند وخود آیت الله محسنی هم درکنارآیت الله العظمی محقق کابلی از مراجع شیعه می بود وبا مرجعیت ایشان درکنار آیت الله کابلی ،وضعیت حوزه های شیعه در افغانستان ورویکرد اجتماعی وسیاسی شیعه چهره دیگر می یافت .

4 – با تشکیل حزب وحدت ونپیوستن آیت الله محسنی به جریان مبارک وحدت نیرو های شیعه ،شخصیت اسطوره ای آیت الله محسنی بدل به ضد خودشد وآن همه هیمنه دینی ایشان فروریخت وچهره اصلاح طلبی معظم له بدل به چهره نفاق وشقاق شد واین فروریختن شخصیت دینی ومصلحی آقای محسنی به خاطر آن بود که تا قبل از تشکیل حزب وحدت،آقای محسنی بار ها وبار ها گفته بود که اگر وحدتی بین احزاب شیعه بوجود بیاید من به مکه رفته هزار رکعت نماز شکر می خوانم واین سخن آقای محسنی را توده مردم شیعه بعنوان یک اصل اصیل پذیرفته بودند ودر صداقت آقای محسنی کوچک ترین شک وشبهه ی را در دل راه نمی دادند.

اما وقتی حزب وحدت تشکیل شد آقای محسنی درابتدا از این رویکرد نیروهای سیاسی و احزاب شیعه استقبال کرد. ولی در مراحل های بعدی شرط وشروطی را پیش کشید که دو تن از رهبران حزب وحدت یعنی شهید صادقی نیلی وشهید عبدالعلی مزاری،تلاش بسیار نمودند تا ایشان به این جریان مبارک بپیوندد. اما ایشان بجای این که به این جریان ملحق شود، به جریان پشاور پیوست ورسما علیه خواسته های حزب وحدت موضع گرفت وجریان حق خواهی شیعیان راخاتمه یافته اعلام نمود.

 اگراین اشتباه تاریخی آقای محسنی را با سیاست پلنگ منیشانه آقای کریم خلیلی مقایسه کنیم بهتر به اشتباه آقای محسنی عارف می گردیم.

وقتی حزب وحدت تشکیل شد علاوه بر آقای محسنی آقای کریم خلیلی هم با تشکیل حزب وحدت بمخالفت برخواست واز ایران به پاکستان رفته آنجا سازمان نصر نوین را تشکیل داد وبا تشکیل حزب وحدت رسما مخالفت کرد وپیوستن آقای عبدالعلی مزاری وشیخ قربانعلی عرفانی را از سازمان نصر غیر قانونی اعلام نمود وبه اصطلاح طیف شمال یعنی طرفداران شهید مزاری وطیف مناطق مرکزی یعنی طرفداران شیخ قربانعلی عرفانی را از سازمان نصر اخراج کرده سازمان نصر قدیم را غیر قانونی اعلام نموده سازمان نصر نوین را تنهانماینده قانونی سازمان نصر اعلام کرد.

اما تشکیل سازمان نصرنوین مورد استقبال دیگر اعضای سازمان نصر قرارنگرفت وآقای کریم خلیلی تنهای تنها ماند اما از آنجاکه آقای کریم خلیلی سیاستش سیاست پلنگ است وهمانطور که پلنگ در کمین فرصت می نشیند ووقتی فرصت پیش آمد با یک جهش به شکار حمله می کند وطعمه را غافل گیرنموده شکار می کند.آقای خلیلی هم همواره در کمین لحظه ها هستند لذا وقتی دید که تنهای تنها مانده است با یک چرخش180درجه ای به حزب وحدت پیوست وبرای زعامت آینده تلاش نوین را آغاز کرد واز صداقت وحمیت هزارگی شهید مزاری استفاده نمود ودیدیم که آخر چه شد.

اما آیت الله محسنی با نپیوستن به حزب وحدت از جامعه هزاره طرد شدواگر ایشان به جریان حزب وحدت می پیوست زعامت سیاسی ودینی شیعه از آن آقای محسنی بود چون آقای محسنی را همه نیروهای شیعه قبول داشتند وتوده مردم ایشان رابحیث یک مرجع باورداشتند ،روحانیت شیعه ایشان را از فقیهان طراز اول می دانستند وروشنفکران ایشان راتنها روحانی سیاستمدار و....

5 – آقای محسنی علارغم شعار ها وگفته هایش، اجتماعی کار نمی کند وکارجمعی را سیره خود نساخته است وبه همین علت است که آقای محسنی کتاب هایش را خودش با توجه به محفوظات دوران طلبگی خود وکند وکاوی دوباره در گنجور ذهن وحافظه بسیار حیرت آور خود می نویسد وتاهنوز دیده نشده است که ایشان یک مجمع علمی را رهبری کرده باشد ویا یک مجمع علمی وپژوهشی را بنیاد نهاده باشد وراه ورسم پژوهش وتحقیق وتدقیق را برای ایشان بیاموزد تا این علم او با خودش در گور نرود .

این کار محسنی به سه طریق قابل فرض است:

5-1 – آقای محسنی بناندارد که باکار جمعی افتخارات علمیش کاسته شود ودر فرایند این کار جمعی علمی فرزندان از جامعه هزاره تربیت شود که در تدقیق وتحقیق بالادست آقای محسنی قرار گیرند وروزی شاگرد رهبر وسرور استاد گردد واستاد خانه نشین شود وشاگرد یکه تاز میدان ،چنان که در ایران دررابطه با آیت الله العظمی منتظری همینطورشد وایشان توسط شاگردان خود بیش از هفت سال در خانه اش زندانی شد وشاگردان آقای منتظری آقای منتظری رامتهم به نفهمی فقهی نمود و...

شاید محسنی نمی خواهد که این فرایند در باره او تکرار گردد وعلت این که او در طول چند دهه رهبری حزب حرکت، برکت علمی نداشته اند واز میان هزارهزار پیرو عاشق صادق یک هزاره مجتهد مجاهد تربیت نکرده است وآنان که بر دامان او توسل جسته اند از وصول به اصول باز مانده اند وازمشرعه جرعه ای ننوشیده اند وازصراط الحق ...

البته گفته های خطابی ونوشته های کتابی ،تقوا وپارسایی ودرویش منیشانه زیستن ظاهری آیت الله محسنی این فرض را برنمی تابد.

5 -2 – آقای محسنی دربنان قهرمان بی بدیل است ولی در بیان وتبیین ناتوان،اونویسنده ی خوب است ودرتدقیق وتحقیق فردی ونوشتاری ید بیضاء می کند اما در تبیین تدریسی دست کوتاه وخرمابرنخیل است

5 – 3 -از آنجای که آقای محسنی بیش تراز 5سال در درس خارج حوزه علمیه شرکت نکرده است وحوزه نجف را بسیار زود ترک نموده ومشغول به کار های سیاسی ورهبری جهادی شد، او نمی تواند مانند آقای کابلی برکرسی تدریس اجتهاد تکیه زند واز عهده پاسخ گوی شاگردان برآید.اگرچه حافظه ای که آقای محسنی دارد مثل آقای کابلی یک دائرة المعارف متحرک وگویا است. اما آن تردستی وذوفنونی که آقای کابلی درتدریس اجتهادی وپهلوانی علمی وموشکافی فقهی ودرایت درروایت وسلاست وجزالت در حکایت وبرهانی کردنددر وجدانی نمودن قواعدفقه دارد؛ آقای محسنی ندارد چون آقای محسنی سالها است که از حوزه دور بوده وکارهای سیاسی کرده وهیچگاه تدریس نداشته تابتواند کرسی اجتهاد را برپادارد ومشعل اجتهاد برافروزد تانفاق وکفر بسوزد وققنوسی خلق شود.

5- آقای محسنی از نظر علمی در حوزه های شیعی جایگاه بسیار رفیعی دارد وهیچ فردی منصفی نمی تواند این جایگاه علمی محسنی را انکار کندمگر این که او فرد معاند باشد ویادشمن متعصب نادان.

کتاب های ایشان گواه صادق بر دانایی وآگاهی آقای محسنی از دانش های مرسوم حوزه دارد ونشانگر تتبع مستمر وقوه خلاق اجتهاد اومی باشد.

6 – اگر دو مسئله در زندگی شخصی واجتماعی محسنی نبود، هیچ کسی نمی توانست تقوا وپارسایی واز دنیاگریزی آقای محسنی راانکارکند.

اما آن دومسئله شخصی واجتماعی عبارت اند از:1 –ازدواج آقای محسنی با خواهر مشتاق.2 – مسئله افشار وخاموشی آقای محسنی در برابر این فاجعه ضدبشری وخلاف شرع محمدی.

6 - 1 – ازدواج آقای محسنی باخواهر مشتاق.

اگر ازدواج او با خواهر مشتاق نبود شخصیت اخلاقی ایشان تااین حد افول نمی کرد چون که ازدواج ایشان با خواهر مشتاق وشهادت نابهنگام ومرموز مشتاق ،بزرگ ترین حربه را بدست مخالفان آقای محسنی داد .با این که ازدواج آقای محسنی با خانم مشتاق (خواهر مشتاق)از نظر شریعت هیچ اشکالی ندارد وآقای محسنی کار خلاف شرع نکرده است وحتی کاری خلاف سیره صحابه رسول خدا وفقها شیعه وسنی انجام نداده است ولی از آنجای که آقای شهید مشتاق خواهرش را به عنوان این که آقای محسنی یک رهبر وپیشوای دینی است وفقیه زاهد وارسته می باشد وخیانت به امانت نمی کند وخواهر ایشان نیز همسن دختر آقای محسنی است وچه بهتر که این خواهر خود رادر نزد این فقیه وارسته وپیشوای دینی ورهبر محبوب خود به امانت گذارم تا او این خواهرم رابه حیث یک فرزند ،همانطور که دختر خودش را علم می آموزد وبرای فردای اسلام تربیت می کند ،خواهر من را هم تربیت کند واتفاقا خواهر من ودختر ایشان همسن وسال هم هستند وهردو ی ایشان همدرس می شوندومثل خواهران دوقلو پیش پدر پیر عابد وزاهد خوددرس دین وفقه اهل بیت می خوانند .

لذا مخالفان محسنی اصل ماجرا را(این که حقیقت چه بوده خدا می داند)این گونه تبیین نمودند وگفتند: آقای محسنی به خاطر شهوت پرستی به امانت خیانت کردند وخواهر مشتاق را با غرر وبدون اجازه ولی به عقد خود در آوردند واین خیانت در امانت وخلاف شرع است واز مردی پیری به سن وسال آقای محسنی بسیار قبیح وخلاف اخلاق انسانی ومروت اسلامی است که دست به چنین کاری بزند.

این تبلیغات مخالفان محسنی زمانی مقبول عام افتاد که شهید مشتاق بسیار مرموز ونابهنگام شهید شدومخالفان آقای محسنی این شهادت مرموزمشتاق را پیراهن عثمان ساخت وبرگردن ایشان آویخت ودر کوی وبرزن ندادرداد که بعد از خیانت محسنی به امانت ، مشتاق بنای شکایت علیه محسنی را داشت ومی خواست محسنی را ...ومحسنی دستور قتل وترور ایشان راصادر نموده وایشان را شهید کرد.

حال این قضیه راست بود یا دروغ به هرحال پیراهن عثمان گردید وبه گردن محسنی آویزان شد وآقای محسنی را لکه ننگی بر پیشانیش حک کرد که تاهنوز این لکه پاک نشد وخواهر مشتاق هم در این رابطه سخنی نگفت وخانواده مشتاق نیز حرکت درسایه را برگزید.لذا این مسئله شخصی باعث افول شخصیت اخلاقی ودینی آقای محسنی شد وآن هم چنان افولی که تاقیام قیامت نیز ترمیم نخواهد شد ودر این مسئله ،مقصر خود آقای محسنی است نه مردم که چنین ذهنیتی را در باره ایشان پیدانموده اند به قول مولا علی امیر بیان(ع)که فرموده باشد:

هرکسی اگر خود را درجایگاه تهمت قرار داد ومردم نسبت به اوذهنیت سوءپیداکردندگناهی برمردم نیست که اوخود خودش رادرچنان جایگاه تهمت قرارداده است.

 6 -2 – فاجعه افشار وخاموشی آقای محسنی   

درتاریخ خونبار افغانستان وقایع ضدبشری بسیار اتفاق افتاده است که بسیاری از آن ها را جز خدا کسی دیگر خبرندارد.اما فاجعه ضد بشری افشار توسط دولت مجاهدین در دوران ریاست آقای برهان الدین ربانی ووزارت احمدشاه مسعود به عنوان وزیر دفاع دولت ربانی،از وقایع فراموش نشدنی است که خوشبختانه این فاجعه در زمانی رخ داد که جهان جهان اطلاع وخبر رسانی بود وهست وبه همین جهت چنان که در هنگام واقعه از نظر ها پنهان نماند فردا وفردا ها نیز از تاریخ محو نمی شود وتا ابد بعنوان سندی بر مظلومیت هزاره ها ولکه ننگی بر پیشانی استاد برهان الدین ربانی ونشان قهرمانی ددمنشانه وضدبشری قهرمان ملی احمدشاه مسعود درسینه تاریخ نقش می ماند وبه نسل های آینده منتقل می گردد.

به هرحال فاجعه ضد بشری افشار ورفتار ددمنشانه وغیر انسانی احمدشاه مسعود ومتحدانش را باید درجای دیگر مورد بحث وارزیابی قرارداد واسناد این واقعه را از نوباید بازخوانی نمود.

اما این فاجعه فاجعه ی نبود که آدم مثل آقای محسنی در برابر این فاجعه غیر بشری وخلاف شرع خاموش بماند وحتی عوامل بوجود آورنده این فاجعه راموردتفقد قرار بدهد ویا بگوید کلیهما فی النار.

مردم ذهنیتی که از آقای محسنی داشتند واعتقاد وباوردینی که درباره ایشان پیداکرده بودند انتظارچنین رفتاری را از ایشان نداشتند.

اما آقای محسنی برخلاف همه ی انتظار وباورهای جامعه هزاره خاموشی در پیش گرفت وحزب وفرمان دهان تحت امرآقای محسنی در کنار احمدشاه مسعود قرار داشتند واسنادی که از فاجعه افشار بدست آمد نشان از همکاری جدی فرماندهان تحت امر آقای محسنی با احمدشاه مسعود داشت واحمدشاه مسعود همین همکاری این فرماندهان شیعه را با خود سندی برای حقانیت خود تلقی کرد واز آن بهره برداری سیاسی نمود وآقای محسنی هم هیچ گاه این همکاری را تکذیب وتقبیح نکرد.

با توجه به این مطالب وروشن شدن نظر وموضع شخصی من، راجع به آقای محسنی، اکنون می پردازم به قضیه قانون احوال شخصیه ومسائل پیرامون تدوین این قانون ونقش آقای محسنی درتدوین این قانون ودروغ های شاخدار یک وکیل خواب آلود پارلمان افغانستان.

 دروغ های شاخدار یک وکیل خواب آلود پارلمان افغانستان.

ابتدا  بخش های از مصاحبه سایت کانون را با نماینده پارلمان، جناب آقای اسماعیل صفدری می آوریم بعد به نقد مصاحبه می پردازیم وبرای آنکه هنگام نقد بین سخنان ایشان وسخن ما اشتباهی پیش نیاید من سخنان ایشان را شماره گزاری کردم ونقد را براساس همان شماره ها ادامه می دهم :

مصاحبه اختصاصی بخش خبری سایت کانون با نماینده مردم کابل در پارلمان افغانستان آقای اسماعیل صفدری درابطه با تصویب احوال شخصیه اهل تشیع که تا حدودی جنجالی شده است

 س - گفته می شود که احوال شخصیه را تشیع را آیت الله شیخ آصف محسنی نوشته کرده است آیا این درست است ؟   

1 – ج-  جناب آقای شیخ آصف محسنی درجریان ختم کاراین قانون باخبرمی شود که رییس صاحب جمهورحکم صادرکرده و وزارت عدلیه هم آن قانون را تهیه کرده ودرمیان تمام اهل ادب وفن واصحاب حقوق واکادمی علوم چرخانده ، از دانش وعلم انان درباره ای بار وری و مسایل حقوقی وقانونی بهره جسته عنقریب که به  شورای وزیران برده شود

با وزیرعدلیه درتماس می شود خواهان ملاحظه ای قانون مذکور می شود؛ وزیر عدليه قبول  نمی کند، جناب شیخ اصف، از جناب رییس جمهورحکم می آورد  بعداز این حکم ؛ قانون احوال شخصیه اهل تشیع ملعبه ای بازار گرم شیخ اصف می گردد وفعلا" هم تمام دل سردی دوستان، مشکل فرا روی این قانون، دخالت های بی جای شیخ اصف می باشد وبساو تازه تکیه دار مذهب ماشده است. چون تازه کار است عجله می کند، چون عجله می کند غلط می شود.

آنچه را که برادر صفدری نماینده محترم پارلمان گفته است هیچ گونه حقیقت وواقعیت ندارد ودروغ های شاخداری است که نمی دانم چگونه وبا چه انگیزه ای از دهان ایشان برون آمده است وبرای من باورنکردنی است که انسان با همان زبان ودهانی که کلمه توحید وشهادت به رسالت محمد(ص)را می گوید با همان دهان وزبان این دروغ های شاخدار را بگوید وقلب تاریخ کند وحق رابا باطل بپوشاند مگر این نماینده محترم سواد خواندن قرآن را ندارد وقرآن نخوانده است که خدای متعال در سوره   بقره آیه 42می فرماید:

وَلا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (٤٢)

حق رابا با طل نیامزید ودر حالی که حق را می دانید کتمان حق نکنید.

این نماینده محترم پارلمان چرا کتمان حق می کند وحق را با باطل در می آمیزد ودین خود را برای دنیای دیگران می فروشد.براستی این نماینده محترم با این نسبت دادن های خلاف واقع به آقای محسنی چه سودایی به سردارد؟او با متهم کردن آقای محسنی چه بدست می آورد؟واز این که تدوین قانون احوال شخصیه رابه وزارت عدلیه نسبت می دهد، از این کتمان حقیقت روشن چه سودی نصیب ایشان می گردد؟

وای بحال پارلمان افغانستان که چنین نماینده گان بی خبر از حقیقت های آشکار دارد وبا تمام پرروی درروز روشن کتمان حق می کند وچیزی که اصلا حقیقت ندارد بعنوان حقیقت به خورد مردم می دهد.

خانم ملالی جویا در باره پارلمان گفته بود که((پارلمان افغانستان یک تویله خانه است))ما باورنکردیم وخانم ملالی جویارا خواهر بی ادب خواندیم اما حالا راستی راستی حرف این دختر وطن راست می شود وآدم از برخی نمایندگان پارلمان چیز های می شنود که راستی راستی که ملالی راست گفته بود.

احوال شخصیه ونقش آقای محسنی در آن

اماراجع به احوال شخصیه ونقش آقای محسنی در آن ،اصل واقعیت از این قرار است:

دوتن از دانشمندان کشور،آقایان محمدتقی مناقبی از ولایت دایکندی ،ولسوالی ...وآقای سید احمد حنیف حسینی از ولایت بامیان ،ولسوالی یکه ولنگ،که هردوی این فرزندان وطن دانش آموخته دانشگاه رضوی مشهد  دررشته حقوق ودانش آموخته حوزه علمیه مشهد تا مقطع خارج فقه واصول هستند،باهم تصمیم می گیرند که درباره احوال شخصیه شیعیان افغانستان تحقیق کنند .

درابتدا به عنوان یک کار تحقیق شخصی وکاردانشجویی کاررا آغاز می کنند.اما نمی دانم بعد ازچند مدتی وچگونه وتوسط چه کسی آقای محسنی با این دوبزرگوار آشنا می شود ودر جریان کار شان قرار می گیرد واین دو را به ادامه کار تشویق وترغیب می کند.

بعد از این زمان است که آقایان حسینی ومناقبی بطورجدی وبا ذهنیت فراتراز یک تحقیق کارراپی گیری می کنند ودر همین راستا بدنبال یارگیری می روند وافرادی را ازمیان طلاب حوزه به عنوان یاران کاری خود بر می گزینند که در ادامه این نوشته بطور مشروح مطرح می گردد.

نطفه اولیه تدوین قانون احوال شخصیه اهل تشیع افغانستان این گونه تکوین می یابد ورشد خود را آغاز می کند ودر ادامه این تکوین ورشد تنها کسی که به فریاد این جمع لبیک می گوید ومورد حمایت معنوی وارشادات علمی قرار می دهد فقط وفقط آقای محسنی بوده نه کسی دیگر .

تدوین کنندگان قانون احوال شخصیه اهل تشیع افغانستان در ادامه کار خود با تمام شخصیت ها ورهبران سیاسی ومذهبی شیعه دیدار می کنند واز تک تک آنها استمداد می جویند اما این  که آن شخصیت ها ورهبران سیاسی ودینی چه گفته وچه کرده اند چیزی زیادی  نمی دانم ولی این را می دانم که تدوین کنندگان این فانون با این افراد دیدار های داشته اند:

آیت الله العظمی محقق کابلی،کریم خلیلی،حاجی محمد محقق،محمد اکبری،سید مصطفی کاظمی،سروردانش وزیر عدلیه ودیگرشخصیت های سیاسی وعلمی هزاره اما این بزرگان فقط سرتکان داده وآفرین گفته اند دیگر کاری عملی انجام نداده اند.

آقای محسنی به حمایت های معنوی وعلمی خود ادامه دادند وپابپای این جمع حرکت نموده است.

البته آقای محسنی کسی نیست که به افراد پول بدهد. او فقط از آبرو واعتبار علمی ودینی خود سرمایه گزاری می کند وهمین پول نپرداختن آقای محسنی بود که دکتر صادق مدبیر وسید حسین انوری از حزب حرکت جداشد.

تدوین گران قانون احوال شخصیه اهل تشیع افغانستان هم از جیب آقای محسنی چیزی جز یک میلیون  واند تومان نصیب ایشان نشد ولی علا رغم این حاتم بخشی نکردن آقای محسنی اگر حمایت های معنوی ومالی ایشان نبود واقعیت این است که این قانون احوال شخصیه امروز هرگز وجود خارجی پیدانمی کرد.این حقیقتی است که هیچ کس نمی تواند آن را کتمان کنند.

گفتیم آقای محسنی به تدوین کنندگان قانون احوال شخصیه اهل تشیع افغانستان پولی خرجی حق الزمه وحق التألیف نداده  است اما آبرو واعتبار علمی ودینی خود را دراختیار تدوین کنندگان قانون احوال شخصیه گذاشتند وخود نیز هرگاه لازم بوده اند در خدمت تدوین کنندگان بوده وتمام دانایی وآگاهی علمی خود را دراختیار این جمع قرار می داده اند.

چنان که در چند سطری بالا گفته شد آقای محسنی برای این قانون پولی هزینه نکرد اما از آبرو واعتبار علمی ودینی خود واقعا سرمایه گذاشت لذا تدوین کنندگان قانون احوال شخصیه را به آقای سید باقر مصباح نماینده آیات عظام مرحوم آقای خوی ومرجع فعلی حضرت آیت الله العظمی سیستانی،معرفی می کند تا ایشان امکانات تحقیق ومکانی برای کارهای تحقیق را در اختیار تدوین کنندگان قرار دهد که حاج آقای سید باقر مصباح هم بابزرگواری امکاناتی را حتی المقدور دراختیار این جمع قرار می دهد که خدا به ایشان هم جزای خیر عطافرماید.

اصل ما جرا همین بود که به عرض رسید نه آنچه را نماینده محترم پارلمان افغانستان درمصاحبه باسایت کانون گفته است وتدوین کننده قانون احوال شخصیه را وزارت عدلیه معرفی نموده است.

ممکن است این سؤال پیش بیاید که پس وزارت عدلیه ووزیر عدلیه کی با خبر شد؟ چرا این قانون را وزارت عدلیه تدوین نکرد ؟چون تدوین این قانون کار وزارت عدلیه بود چنان که هنگان تصویب آن چنین ادعایی شد.

این که چرا وزارت عدلیه  به وظیفه فانونی خود عمل نکرد واین قانون رابا بودجه دولت به سامان نرساند.پاسخ بسیار روشن است برای این که وزیر عدلیه جناب آقای سروردانش خودش یک شیعه هزاره است ووزارت او سهمیه هزاره است اما جناب وزیر نمی خواهد شیعه بازی وهزاره گرایی را در وزارت عدلیه حاکم سازد آقای دانش خود را یک وزیر ملی می داند واز قوم گرایی وشیعه بازی گریزان است واگر ایشان مسئله تدوین قانون احوال شخصیه را مطرح می کرد وبرای تدوین آن بودجه دولتی می خواست متهم به هزاره گرایی وشیعه بازی می شد واز وزارت سلب صلاحیت می شد.

اما این که وزارت عدلیه چه زمانی از تدوین این قانون با خبر شد ؟آیا اول وزارت عدلیه این قانون را تدوین کرد وآقای محسنی بعد از پایان یافتن تدوین قانون با خبر شد؟یااول قانون تدوین شد ووقتی تدوین کنندگان آن را برای ارزیابی به دانشمندان وفقها و از جمله وزارت عدلیه عرضه داشت؛ آنگاه با خبر شد؟

قانون احوال شخصیه درمشهد مقدس توسط جمعی از طلاب حوزه علمیه مشهد با سرپرستی آقایان محمد تقی مناقبی وسید احمد حنیف حسینی وهمکارانش :

درمرحله تهیه مواد قانونی وحقوقی وبررسی قوانین وفقه اهل سنت سرکارخانم حواصادقی بعنوان فیش بردار وبررسی کننده مواد ،مدت همکاری شش ماه.

درگروه فقه آقایان:

شیخ علی توسلی به مدت 12 ماه

محمدجوادبراتی 7ماه

سیدیحیی هاشمی 8ماه

محمدامیر رضوانی 10ماه

قربانعلی انصاری6ماه

ابراهیم سعادت6ماه

سیدمحمدجوادسجادی6ماه

محمدموسی فکوری4ماه

محمدعلی رحیمی1ماه

امامراحل روند تدوین از این قرار بود:

  

روند تدوين پيش نويس  قانون احوال شخصيه اهل تشيع جمهوري اسلامي افغانستان

 

شوراي تدوين پيش­نويس قانون احوال شخصيه اهل تشيع افغانستان، در قالب دو گروه فقه (ده نفر) و حقوق اسلامي (سه نفر) در سرطان 1384 خورشيدي، تحقيقات علمي و تخصصي خود را، در طي مراحل ذيل آغاز كرده و در اسد (مرداد) 1385 خورشيدي، به انجام رساندند.

مرحله اول: تحقيقات مقدماتي و آماده سازي محققين

الف: تبيين مكانيزم اجراي ماده 131 قانون اساسي

 شوراي تدوين، در صدد تهيه پيش­نويس قانوني شده بودند كه ماده 131 قانون اساسي افغانستان، امر به تهيه آن كرده است، و هيچ مکانيزم يا آيين­نامه­اي براي تطبيق و تدوين آن پيش­بيني نشده است.

 شورا تصميم گرفت راهکار و مکانيزم مناسب حقوقي، جهت اجرا و عملي ساختن اين ماده، ارايه نمايد، و لازم دانست كه ماهيت حقوقي و دلالت ماده 131 قانون اساسي را کاملا روشن كند، تا با تمركز، تحقيقات آينده در حيطه دلالت قانون اساسي و پرهيز از تحقيقات غير لازم و يا خارج از موضوع، موجب تسريع در روند تدوين گردد. حاصل مطالعات اين بخش براي شوراي تقنين وزارت عدليه، نمايندگان پارلمان، قضات و نهادهاي قانوني مفيد است زيرا اطلاعات حقوقي لازمِ اين ماده قانوني را ارايه مي­كند.

نتيجه اين بخش از تحقيقات، به صورت طرحي پيشنهادي به شوراي تقنين وزارت عدليه، پارلمان، و قوه قضاييه، در شماره 41  (سرطان 1385 خورشيدي) مجله وزارت عدليه، در ادامه فرمان رئيس جمهور، در مورد تدوين قانون احوال شخصيه فقه جعفري، چاپ شده است.

ب- تبيين و تحقيق ماهيت و مصاديق احوال شخصيه

احوال شخصيه، اصطلاحي حقوقي است و در يک متن حقوقي (قانون اساسي) به کار رفته است و تعريفي از آن ارايه نكرده است.

شوراي تدوين، با دلايل علمي و مستندات قانوني، و با توجه به نظامهاي حقوقي كشورهای اسلامي، نخست، ماهيت احوال شخصيه، و ثانيا مصاديق آن را روشن كردند، تا پژوهشهاي محققين در جهت دلالت ماده 131 قرار گيرد و اختلافاتي که در موضوعات احوال شخصيه، وجود دارد؛ موجب اعتراض نمايندگان پارلمان، نشود و بدون مشکل و تاخير، مسوده تهيه شده تصويب گردد.

نتيجه تحقيقات اين بخش در شماره 42 (اسد 1385 خورشيدي) مجله وزارت عدليه افغانستان چاپ شده است.

ج- تعريف اصول و استانداردهاي قانون نويسي

تدوين قانون، رشته­اي تخصصي در مراكز علمي جهان است، پارلمان­هاي کشورهاي پيشرفته، در فقه و حقوق، متخصص ترين افراد رشته فقه و حقوق، و با تجربه­ترين آن­ها را، مأمور تدوين قانون مي­نمايند، تا آنچه تدوين مي­شود، کار آمد باشد و با گذشت زمان نسخ و کهنه نگردد، حتي دوره آزمايشي را، براي قوانين پيش بيني مي­نمايند تا در ضمن اجرا، نواقص و عيوب آن مشخص، و بازنگري گردد.

شوراي تدوين، در صدد تهيه قانوني بر اساس فقه شريعت اسلام بودند. اين بسيار دشوارتر از قانون عادي و بشري است. اينجا جاي چانه­ زنيهاي تجربي و استدلالهاي حقوقي و بشري نيست، اين قانون بايد بر اساس حكم خداوند تدوين شود.

شوراي تدوين، مطالعات مفصلي در شناسايي آرا، و نظرات انديشمندان اسلامي، در تدوين قانون، و همچنين تلاش زيادي درباره  تجربه قانونگذاري کشورهاي پيشرو در علم حقوق نمودند، اصول و استانداردهاي مورد قبول و لازم قانون نويسي را، که در طول چند صد سال تجربه قانون گذاري در دنيا شکل گرفته است را، مورد مطالعه قرار دادند، و در اين زمينه متن مفصلي را از تجارب كشورهاي مختلف در كدبندي قوانين و نحوه تهيه قانون از لحاظ شكلي و ماهوي و... تهيه نمودند تا در طول روند تدوين مد نظر و توجه قرار دهند.

نتيجه تحقيقات اين بخش، در شماره 38 (حمل 1385 خورشيدي) مجله وزارت عدليه افغانستان، چاپ گرديد.

د- آماده سازي اعضاي شوراي تدوين قانون احوال شخصيه

اعضاي شوراي تدوين، با توجه به سطح دانش آنها، در فهم آراي فقهي و استاندارد­هاي لازم علمي انتخاب شده بودند. ولي لازم بود قبل از آغاز تدوين قانون، مطالعات وسيعي در نظام حقوقي، قضايي و سابقه قانونگذاري افغانستان، در حيطه امور مدني و احوال شخصيه بنمايند تا در هنگام تهيه پيش­نويس، آمادگي واقعي علمي، داشته باشند.

 اعضاي شوراي تدوين، نقد­ها و پيشنهاداتي که در طول چند سال اخير از سوي علماي جيد مسلمان، و متخصصين حقوق، به دستگاه عدلي و قضايي افغانستان، شده بود را، مطالعه و بررسي نمودند، تا از مدلهاي آن استفاده كنند. چون متن تهيه شده نمي­توانست از نظر شكلي، با نظام حقوقي افغانستان، خيلي ناهماهنگ باشد، و اگر قانون تهيه شده ناهماهنگي زيادي با نظام حقوقي افغانستان داشته باشد بهانه­اي براي برخي داده مي شود و اصل تصويب آن را به مخاطره مي­اندازد.

ح- شناسايي و تهيه منابع علمي پروژه

1- منابع فقهي

اعضاي شوراي تدوين، با تعداد زيادي از فقها و مجتهدان، مشورت كردند و از آن­ها خواستند كه سي تن از فقهاي بر­جسته شيعه در طول تاريخ فقه را معرفي نمايند، تا آثار فقهي آنها را مورد تحقيق و مطالعه قرار دهند. پس از تلفيق تمامي ليست­ها و جمع بندي مشورتها، اين سي فقيه  بر گزيده شد، و از آثار آنها در تدوين پيش نويس قانون، استفاده گرديد، و نص ديدگاه­هاي آنان بعنوان زير نويس تك­تك مواد ارايه شد:

1- ابو جعفر محمد بن علي ابن بابويه قمي (م 381)(المقنع و الهداية).

2- شيخ مفيد بغدادي (413– 336)(المقنعة، رسالة في المهر، احكام النساء، و رسائل مختلف).

3- سيد مرتضي علم الهدي بغدادي (436- 355)(الانتصار، رسائل، الناصريات).

4- شيخ الطائفه ابو جعفر طوسي (460-385)( النهاية، الخلاف، المبسوط).

5- عبد العزيز قاضي بن براج حلبي (م 481)(جواهرالفقه، المهذب)

6- ابوصلاح حلبي (374- 447)( الكافي في الفقه).

7- عماد الدين ابن حمزه طوسي (م 550)( الوسيلة).

8- سيد ابو المكارم ابن زهره حلبي (585-511) (غنية النزوع).

 9- محمد ابن ادريس حلي (م 598)(السرائر).

10- محقق حلي (م 676) (شرايع الاسلام، المعتبر، مختصر النافع)

11- يحيي ابن سعيد حلي (601- 690)(الجامع للشرائع، الاشباه و النظائر).

12- علامه حلي (648- 726)( قواعد الاحكام، مختلف الشيعة، منتهي المطلب، تذكرة الفقهاء، ارشاد الاذهان، تحرير الاحكام، نهاية الاحكام، تبصرة المتعلمين).

13- محمد ابن مكي (شهيد اول)  (786-734)( البيان، الدروس، ذكري، اللمعة).

14- فاضل مقداد سيوري (م 826)(كنز العرفان، نضد القواعد الفقهية).

15- علي ابن الحسين بن عبد العال محقق کرکي (جامع المقاصد).

16- زين الدين علي بن احمد عاملي شهيد ثاني (966-911)(شرح اللمعة، مسالك الافهام، روض الجنان، رسائل).

17- احمد بن محمد مقدس اردبيلي (م 993)(مجمع الفائدة و البرهان، زبدة البيان).

18- فاضل هندي (م 1137)(كشف اللثام).

19- ميرزاي قمي(ع) (1152- 1231) (غنائم الايام، جامع الشتات).

20-  محمد حسن نجفي (م 1266)(جواهر الكلام).

21- شيخ مرتضي انصاري (م 1281)(كتاب النكاح، الوصايا، المواريث).

22- سيد يزدي(1327) عروة الوثقي

23- سيد ابو الحسن اصفهاني(1365) وسيلة النجاة

24- محمد جواد مغنيه (فقه الامام الصادق، الفقه علي مذاهب الخمسة).

25- سيد ابوالقاسم خويي(موسوعة الامام الخوئي، و منهاج الصالحين).

26- سيد علي سيستاني (منهاج الصالحين، الفقه للمغتربين).

27- سيد صادق روحاني(فقه الصادق).

28- محمد اسحاق فياض(منهاج الصالحين).

29- محمد آصف محسني( حدود الشريعة، نقد و نظر حضوري و كتبي).

30- قربانعلي محقق كابلي(توضيح المسايل، استفتآت جديد).

2- حقوقي

اعضاي شوراي تدوين، با مشورت تعداد زيادي از استادان دانشگاه و حقوقدانان برجسته، آثار بزرگان ذيل را برگزيدند:

1- امام خميني (تحرير الوسيلة)

2- امام كاشف الغطاء (تحرير المجلة)

3- عبد الله نعمه (دليل القضاء الجعفري)

4- الشيخ يوسف الفقيه، الاحوال الشخصيه في فقه اهل البيت ( ع)    

5- دكتر عبدالرحمن الصابوني (شرح قانون الاحوال الشخصيه السوري)

6- دكتر احمد الحجي الكردي (الاحوال الشخصيه)

7- قدري پاشا (الاحكام الشرعيه في الاحوال الشخصيه)

8- بدران ابوالعينين بدران (الفقه المقارن للاحوال الشخصيه بين المذهب الاربعه و المذهب الجعفري و القانون)

9- محمد مصطفي شبلي (احكام الاسره في الاسلام، دراسه مقارنه بين فقه المذهب السنيه و المذهب الجعفري و القانون)

10- انور الخطيب (الزواج في الشرع و القانون اللبناني)

11- صالح حنفي (المرجع في قضاء الاحوال الشخصيه للمصريين)

12- دكتر ابوالقاسم گرجي (مقالات حقوقي – تاريخ فقه وفقهاء)

13- آيت الله دكتر محقق داماد (حقوق خانواده – وصيت و ارث- قواعد فقه) چند جلد؟

14- مرحوم دكتر امامي (حقوق مدني)

15- دكتر ناصر كاتوزيان (حقوق خانواده – عقود معين – حقوق مدني- قانون مدني در نظم كنوني- وصيت و ارث)

16- دكتر جعفر جعفري لنگرودي (حقوق خانواده، ارث و وصيت، مبسوط در ترمينولوژي حقوق، محشي قانون مدني)

17- دكتر سيد حسين صفايي (اشخاص و محجورين – حقوق خانواده)

18- دكتر مهدي شهيدي (ارث – مقالات حقوقي)

19- دكتر يد الله بازگير (حقوق خانواده)

20- دكتر محمد حسين ساكت (شخصيت و اهليت در حقوق مدني ايران).

21- محسن ناجي، شرح قانون احوال الشخصية- عراق.

22- اديب استانبولي، المرشد في قانون الاحوال الشخصية – سورية-( سه جلد).

23- فريد فتيان ، شرح قانون الاحوال الشخصيه عراق.

24- معوض عبد التواب، موسوعة الاحوال الشخصيه.

25- منازعات الاوقاف و الاحكام – مصر.

26- علاءالدين خروفه، شرح قانون الاحوال الشخصيه عراق، با مقارنه قوانين بلاد عربي و شريعت اسلام، يهود ومسيحيت و قوانين دول عربي و فرانسه

27-  محمد زيدالابياني، شرح الاحكام الشرعيه في الاحوال الشخصيه قدري پاشا (چهار جلد)

28- محمد محمود المصري و محمد احمد عابدين، الفسخ والانفساخ و التفاسخ

29- محمد فهر شقفه، شرح احكام الاحوال الشخصيه

3- قانوني

به منظور استفاده از سابقه قانون­گذاري و تجربه كشورهاي مسلمان، از قوانين كشورهاي اسلامي ذيل استفاده شده است:

1- قانون مدني افغانستان.

2- قانون احوال شخصيه عثماني.

3- قانون وصيت مصر.

4- قانون احوال شخصيه مراكش.

5- قانون احوال شخصيه فلسطين.

6- پيش نويس قانون احوال شخصيه لبنان.

7- قانون احوال شخصية عراق.

8- قانون احوال شخصية سوريه.

9- قانون احوال شخصية اردن.

10- قانون مواريث مصر.

11- قانون مدني ايران.

12- قانون امور حسبي ايران.

13- قانون حمايت از خانواده ايران.

13- قانون احوال شخصية قطر .

14- قانون احوال شخصية كويت.

4- اسناد بين المللي

اسناد و كنوانسيونهاي بين­المللي، تجربه چند صد ساله حقوقي ملتها ، قواعد بسيار مفيدي است كه در بسياري موارد قابل استفاده مي­باشند. پارلمان افغانستان، و بسياري از كشورهاي اسلامي، قوانيني كه در حين تدوين گوشه چشمي به اسناد بين­المللي داشته است را، با اشكال و ايراد كمتر تصويب مي­كنند. شوراي تدوين، از قواعد اسناد ذيل كه با روح شريعت و دستورات فقه شيعه مخالف نبود، استفاده كردند: 

1- منشور حقوق بشر.

2- كنوانسيون منع كليه اشكال تبعيض عليه زنان.

3- كنوانسيون حقوق كودك.

4- ميثاق بين­المللي حقوق سياسي و مدني.

5- كنوانسيون اروپايي حقوق بشر.

5- مقالات و پژوهشها

پايان نامه­ها، مقالات، چاپ شده در مجلات، معتبر حقوقي افغانستان و غيره.

6- اينترنت و نرم افزارها

شوراي تدوين، در طول كار به بيش از 50 سايت تخصصي حقوقي به زبان­هاي فارسي، انگليسي و عربي مراجعه و استفاده كردند.

7- تحقيقات ميداني

تدوين قانون، بدون مراجعه به واقعيات اجتماعي و بررسي نيازهاي محاكم، در بسياري از قضايا با ناكارآمدي و سكوت قانوني  مواجه مي­شود، شوراي تدوين، يك تيم زبده تحقيقاتي، به منظور يافتن مهم ترين و جديدترين نيازهاي محاكم، و شناسايي كاربردي ترين فروعات فقهي، تشكيل داد.

تيم تخصصي، ديدارهايي با مراكز قضايي و اجتماعي شيعيان، در تمام شهرهاي شيعه نشين افغانستان، مانند غزني، هرات، كابل، باميان، دايكندي، مزار شريف، پلخمري، و سفركردند، و تجربيات، اسناد و دوسيه هاي آنان را مورد مطالعه قرار دادند.

 دفاتر كميسيون مستقل حقوق بشر، كانون هاي وكلاء و انجمن هاي حامي زنان و كودكان از جمله مراكزي بودند كه تيم تحقيقاتي، با آن­ها به تبادل نظر و مبادله اطلاعات حقوقي و قضايي پرداختند.

 مرحله دوم: تدوين پيش نويس قانون احوال شخصيه

شوراي تدوين، پس از تهيه و دسته­بندي منابع هر كتاب احوال شخصيه، تدوين حقوقي آن را به صورت مستقل آغاز كردند و سپس گروه فقه، عدم مخالفت و مباني فقهي پيش­نويس را با فقه بررسي مي­نمودند.

اين قانون بر اساس فتاواي مشهور فقهاي شيعه تنظيم گرديد، زيرا قانون، بيشتر از عمر چندين مجتهد، بدون تغيير، در كشور، مورد عمل قرار مي­گيرد، تدوين آن بر اساس نظر يك فقيه، موجب مي­شود كه پس از مرگ وي، قانوني جديد نوشته شود يا آن تعديل گردد، علاوه بر اين در انتخاب فقيه مورد نظر شيعيان يك كشور، يا اعلميت او، اختلاف نظر وجود دارد، و شرايط كشور، هم اجازه نمي دهد؛ هر چند سال، قانوني تعديل و يا بكلي تجديد نظر شود. در مواردي كه نظر مشهور وجود ندارد، يا موضوع جزء مسايل مستحدثه بود، به نظر  مراجع عصر مراجعه شد.

متن آماده شده هر كتاب، توسط حضرت آيت الله العظمي محسني و برخي از قضات و وكلاي افغانستاني، مورد نقد و ارزيابي قرار گرفت. و در نهايت، پس از اعمال تمامي نقدها، پيش نويس دوره تدوين همراه با مباني فقهي آن آماده شد.

مرحله سوم: تدقيق پيش نويس قانون احوال شخصيه

 پس از پايان تدوين پيش­نويس، دو مرحله­ي كاري براي استحكام آن پيش­بيني گرديد:

الف- شوراي تدوين، يك تيم تخصصي و زبده را از ميان خود انتخاب كرد تا تمامي مباني فقهي و حقوقي پيش نويس را بازبيني، چك و مورد ارزيابي و نقد مجدد قرار دهد تا علاوه بر يك دست شدن مجموعه تحقيقات، ايرادات آن به حداقل برسد و متن نهايي تهيه شود.

ب- متن نهايي در اختيار برخي از مجتهدان صاحب فتوي و علماي برجسته فقه و حقوق اسلامي قرار گرفت تا با كمك و تيز بيني و شم فقهي و حقوقي اين بزرگان، اشكالات احتمالي باقي مانده مرتفع گردد.

در سنبله 1385 خورشيدي غرض تاييد و اظهار نظر فقهي، يک نسخه به شوراي علماي شيعه افغانستان، نسخه­اي به وزارت عدليه، و نسخه­اي به كمسيون عدلي– قضايي پارلمان، تحويل شد.

این بود اصل حقیقت نه آنچه را نماینده خواب آلود پارلمان گفته است وتدوین قانون احوال شخصیه را کار وزارت عدلیه معرفی کرده است.برخلاب پندار یا رؤیای این نماینده محترم پارلمان،وزارت عدلیه متأسفانه بعد از یک سال ونیم کارصادقانه وعلمی فرزندان دانشمند هزاره از کار باخبر می شود وباز بجای این  که این مجموعه را بعنوان دانشمندان حقوقدان وحقوق شناس تکریم کنند وکارشان راقدر داند وبه وظیفه ملی خود عمل کند، درراه تصویب آن درپارلمان سنگ اندازی ها و...براه انداخت ودیدیم که دوسال طول کشید.

نماینده محترم پارلمان درادامه سخن خود نیز حرف های شنیدنی دارد:

س - مخالفین و موافقین این طرح چگونه دسته بندی میگردد؟ 

2 – ج - مخالفین وموافقین با این قانون برخورد عجولانه دارند.موافقان بسیار با شتاب می خواهند این قانون را پاس نمایند تا به افتخارات شیخ آصف برگ دیگری افزوده شود.

جالب این است که این نماینده محترم فکرنکرده است که این سخن ایشان دامنگیر خودایشان نیز می شود چون دراین صورت موضع خود این نماینده محترم از دوحال بیرون نیست 1 – ایشان مخالف این قانون است.2 – موافق این قانون می باشد.

اگر ایشان مخالف تصویب قانون احوال شخصیه اهل تشیع  افغانستان درپارلمان باشد ،پس فرق ایشان باجناب پروفسور عبدالرب رسول سیاف وهابی وپشتونیزم در چیست؟.درحالی که ایشان شیعه هزاره است وآقای محسنی را بخاطر پشتو بودنش بیگانه ازجامعه شیعه هزاره می داند.

اگر ایشان موافق این قانون است پس رأی دادن ایشان به این قانون به معنای این است که ایشان از طرفداران شیخ آصف محسنی است وبا رأی خود به این قانون برگی بر برگ های افتخارات ایشان افزوده است.

این نماینده محترم موافقان این قانون را طرفداران آقای محسنی می داند .ولی همگان می دانند گه افرادچون محمد محقق ،محمد اکبری و..در پارلمان از موافقان این قانون هستند وهیچ کدام ایشان از طرفداران آقای محسنی نیستند بلکه از رقیبان ودشمنان دیروز آقای محسنی هستند بنابر این این نماینده محترم یاخواب آلود بوده ویا ازاصل چیزی کم دارد وشانسی به پارلمان راه یافته است واگرنه آدم عاقل وسیاستمدار وآگاه به مسائل کشور وجهان چنین سخنان خلاف واقع ودروغ های شاخدارنمی گوید.

خداعاقبت همه ی مارا بخیر کند  


February 17th, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي